29 December 2010

ارده (بر وزن نرده) می‌دانید چیست؟ خوردنی است! یک مایع غلیظ و خردلی رنگ، که از آسیاب کردن دانه‌ی کنجد به دست می‌آید. ما ارده را با خرما می‌خوریم. با هیچ چیز دیگری هم نمی‌خوریم! یعنی فقط به همین درد می‌خورد. از وقتی که هوا شروع می‌کند به سرد شدن ارده هم مهمان آشپزخانه‌های ما می‌شود. خرما هر چه شیرین‌تر، بهتر. یک دانه خرما را تا نیمه در ارده فرو کنید و بیرون بیاورید (شبیه جمله‌های بی‌ناموسی شد!) قطره‌های اضافه‌اش که چکید بخوریدش. در روزهای بارانی و سرد هزار بار خوشمزه‌تر است. بعضی ها فقط روز های بارانی می خورند!
حلوای ارده‌ای هم درست می‌کنیم. شما هم اگر دلتان خواست امتحان کنید، به این صورت که مقداری خرما در ظرف بگذارید و حسابی رویش ارده بریزید و چنگ بزنید تا صاف و یک دست شود. طی چنگ زدن معمولا هسته‌های خرما جدا می‌شوند آن‌ها را بگیرید بهتر است. خوردنش راحت‌تر می‌شود.
ارده‌ای را که ما اینجا (بوشهر) می‌خوریم، از یک کارگاه محلی در شهر برازجان می‌خریم. ارده‌ی آماده هم دیده‌ام فکر می‌کنم مارک عقاب بود که حلوا شکری هم تولید می‌کند، اما فرق اساسی‌اش با ارده‌ی جنوب در «بو خوردن» دانه‌ی کنجد است. یعنی اینجا اول دانه‌ی کنجد را در یک ظرف روی حرارت حسابی داغ می‌کنند تا رنگش قهوه‌ای شود. به همین خاطر ارده‌ای که ما می‌خوریم خوشمزه‌تر و بسیار خوش بو‌تر است.
اگر ارده چند روز یک جا بماند، دانه‌های معلقش شروع به ته نشین شدن می‌کنند و روغن کنجد بالا می‌آید که دارویی بی‌نظیر برای سوختگی ست. اگر فوری مقدار کافی از روغن کنجد روی محل سوختگی بگذارید درد و سوزش سریع از بین می‌رود و جای سوختگی هم باقی نمی‌ماند. اگر ارده‌تان ته نشین نشده بود خود ارده هم کار روغن را انجام می‌دهد. یک بار هم دوستم در یک جشن تولد به موهای فرفری‌اش روغن کنجد زد! خیلی خوش حالت شد، بو هم نمی‌داد!
همه‌ی تبلیغات شرکت عقاب برای حلوا شکری و کنجدش را هم در مورد خواص کنجد به حرف‌های من اضافه کنید.
امتحان کنید، لذت ببرید.

No comments:

Post a Comment